آقا سینا عضو جدید سفر رئیسجمهور/ روزی که سرتیم امنیتی اندونزی وحشت کرد
تاریخ انتشار: ۶ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۸۴۲۳۸۲
هفته گذشته رئیس جمهور به دعوت رسمی همتای اندونزیایی خود به این کشور سفر کرد و پس از دیدار با رئیس جمهور، روسای مجلس نمایندگان و مجلس مشورتی خلق اندونزی به کشورمان بازگشت. در ادامه حاشیه نگاری از این سفر را میخوانید:
یکم؛ پیش به سوی آفتاب
ساعت ۲۰۴۵ بود که هواپیمای رییس جمهور فرودگاه مهرآباد را به مقصد اندونزی ترک کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تازه چشمانم گرم شده بود که صدای مهماندار را شنیدم که میگفت آقایون چند دقیقه دیگر اذان صبح است. ساعت را نگاه کردم ۲ونیم به وقت تهران بود. یکی از بچه ها گفت «زود وضو بگیر بیا کم کم داره آفتاب میزنه نمازت قضا نشه!» چون هواپیما تقریبا با سرعت ۱۰۰۰ کیلومتر در ساعت به سمت آفتاب(مشرق) میرفت چند دقیقه بیشتر بین اذان تا طلوع آفتاب وقت نبود!
شنیدم آقای با بعضی از همراهان نماز صبح را به جماعت خونده بودند و من هم با خجالت یک نماز صبح لب طلایی دم طلوع آفتاب شروع کردم؛ الله اکبر!
دوم؛ ورود به کاخ
هواپیما فرود آمد. دمای هوا را چک کردیم، دمای هوا ۲۸ درجه و رطوبت ۵۴ درصد! یکی گفت «هوا خوبه چون گاهی وقتها اینجا ۸۰ درصد رطوبت داره!» اندونزی با بیش از ۱۷ هزار جزیره چهارمین کشور پرجمعیت جهان با بیشتر از ۲۷۰ میلیون نفر جمعیت که اکثرا مسلمانند و با اقتصاد و فناوری قوی که برآورد میشود بهزودی جزو ۱۰ اقتصاد اول دنیا باشد. با این حال آخرین بار، ۱۷ سال پیش رییس جمهور ایران را برای سفر دوجانبه دیده بودند.
فرودگاه تا کاخ ریاستجمهوری حدود ۴۵ دقیقه در راه بودیم. تا رسیدیم متوجه این جمله بچههای رسانهای سفر شدم که میگفتند کار هماهنگی این سفر خیلی سخت است. طرف خارجی سخت گیری زیادی برای تیم خبری کرده بود. علی رغم اینکه مقامات دولت اندونزی در استقبال رسمی و سایر برنامه های سفر سنگ تمام گذاشته بودند ولی تیم اجرایی سخت گیری کرده بود. یکی از بچه ها میگفت «از شون پرسیدم چرا اینجوری کردید طرف گفت ببخشید ولی تلافی دفعه قبلی بود که ما سال ۹۵ اومدیم تهران و مهمون شما بودیم! دیدم بهش بگم تو ایران دولت عوض شده ما یه دولت دیگهایم؛ خوب نیست! هیچی نگفتم.»
سوم؛ آقا سینا عضو جدید هیات رسمی
تشریفات میزبان، استقبال خاصی در محوطه کاخ ریاستجمهوری تدارک دیده بود. با رژه یگان اسب سوار و همراهی نیروهای پیاده در کنار ماشین رییس جمهور شروع شد و به استقبال مردمی و اجرای سرود ملی و شلیک توپ ختم شد. غرس نهال توسط دو رییس جمهور و بعد هم شستن دست رییس جمهور مهمان توسط میزبان صحنه جالبی بود که تا بحال ندیده بودم. بعد هم مذاکرات خصوصی دوجانبه در ایوان کاخ و امضای یازده تفاهم نامه و قرارداد توسط هیات همراه با همتایان اندونزیایی.
غیر از اعضای هیات رسمی سفر، در داخل جلسه مذاکرات، «ربات ایرانی جراح» به نام «سینا» هم حضور داشت و ظاهراً گل کاشته بود و طرف اندونزیایی حسابی مشتری شده بود. تماشای فیلم عمل جراحی پزشکی توسط رباتهای جراح ایرانی افتخارآمیز بود.
برای اولین بار بود که در این سفرها در جلسه مذاکره رسمی شنیدم دو رئیس جمهور نشستند و فیلم عمل جراحی رباتیک با ربات جراح ایرانی (که پیشرفته تر از مدل آمریکایی داوینچی هست) را تماشا کردند.
طرف اندونزیایی با ابراز شگفتی گفته بود شما با این تحریمهای شدید چطور توانستید اینقدر پیشرفت کنید؟! بعد هم قرارداد صادرات دارو و فروش تجهیزات پزشکی برای ۱۲ بیمارستان اندونزی منعقد شد؛ علی برکت الله!
چهارم؛ خدا پدر زارع پور را بیامرزه
این سفر به ما سیم کارت نداده بودند. از بچه های تشریفات پرسیدم چرا سیم کارت ندادید؟ وقتی روند دریافت سیمکارت در اندونزی رو برایم توضیح دادن جواب سوالم را خیلی شفاف گرفتم! از گرفتن تصویر همه صفحات گذرنامه و عکس از چهره و انگشت نگاری خود دریافت کننده سیم کارت تا ثبت شماره IMEI گوشی و ... اینجا بود که بچه ها به وزیر ارتباطات که رییس کمیسیون مشترک با اندونزی هم بود میگفتند «خدا پدر زارع پور رو بیامرزه!»
پنجم؛ محرمانه و محترمانه
دو تن از وزرای همراه رییس جمهور را دیدم که با هم صحبت می کردند. یکی از آنها خیلی خوشحال بود و آن یکی پرسید چی شده؟ گفت: بستیم!
چیو؟ با کی؟
گفت «فقط همین قدر بگم که طرف اندونزیایی گفت شماها چرا تا حالا نیومدین با ما کار کنید.گفتم خوب دولت ما عوض شده ما تازه اومدیم و معتقدیم باید با همه دنیا کار کرد!» آن یکی وزیر پرسید: «واقعا دنبال کار با ما هستن؟»
گفت: «خیلی! فقط به خاطر محدودیتهای تحریمی میگن محرمانه باشه و راهکارش رو هم پیشنهاد بدید. ما هم که خدای راهکاریم!»
افسوس خوردم که چقدر فرصتهای کشور از دسترفته است. خلاصه اینکه از هر کدوم از اعضای هیات رسمی میپرسیدم، میگفتند بیش از چیزی که فکرش را میکردیم ظرفیت و آمادگی همکاری وجود دارد و تفاهمهای خوبی هم انجام داده بودند.
ششم؛ با مردم
برای برنامه مرکز اسلامی جاکارتا زودتر رفتم. هنوز یکی دو ساعت مانده بود تا رییس جمهور بیاید. دیدم از مرد و زن و پیر و جوان و بچه و بزرگ، چند ساعتی است که آنجا جمع شدند و در آن گرما و هوای رطوبی منتظرند آقای رئیسی را ببینند. یک عده از خانمها با کمک بچهها نشسته بودند و پرچم درست میکردند. به مسئول آنجا گفتم این مردم خسته نشدند که این همه اینجا نشستند؟ چرا اینقدر زود آمدند. گفت اینها سادات را خیلی دوست دارند. آقای رییسی را هم دوست دارند. خیلی از اینها از شهرهای دیگر با چند ساعت فاصله آمدند بعضی هایشان دو سه ساعت با هواپیما در راه بودند. بعضی ها هم ۱۰-۱۲ ساعت رانندگی کردند. حتی میگفت برخی از مالزی آمده بودند!
هفتم؛ طلع البدر علینا
آقای الهی میگفت علمای اینجا هم امدند تا حاج آقا رو ببینند. چندتایشان را نشان داد و تعجب کردم چون دنبال روحانی معمم میگشتم که حاج آقا گفت علمای اینجا عمامه به سر نیستند. خلاصه یکی از بچهها آمد گفت «آماده باشید رییس جمهور داره میرسه» همین خبر کافی بود تا همه کاشته هایشان برباد برود. هرچه انجا نظم برقرار کرده بودند در یک لحظه خراب شد و جمعیت جلوی درب ریختند. یه گروه دف زنی هم داشتند که شروع کردند به دف زدن و خواندن شعر «طلع البدر علینا ...» که مردم زمان ورود پیامبر به مدینه میخواندند. در همین حین چشمم افتاد به دختر جوان محجبهای که گریه میکرد. مترجمی که آنجا بود از دخترک پرسید و جوابش را ترجمه کرد: «این بنده خدا میگه دوست داره آقای رییسی رو ببینه و باهاش عکس بگیره فقط همین!» اشکهایش به پهنای صورت جاری شده بود که آقای رییسی وارد شد و با کمک بچه های خودمان در آن جمعیت حاجت روا شد.
هشتم؛ لبیک یا حسین
سرتیم امنیتی اندونزیایی از این همه جمعیت و ازدحام وحشت کرده بود. داشت به این فکر میکرد که چطور رییس جمهور را وارد مسجد کند. عصبی شده بود و داشت دستور میداد که این جمعیت را عقب ببرید و... این طرف هم بچههای تشریفات داشتند به او روحیه میدادند که نگران نباش و رییس جمهور ما به این برنامه ها عادت دارد و... اما سرتیم گوشش بدهکار نبود و میگفت مردم باید عقب بروند و من اینطوری نمیتوانم رییس جمهور را وارد کنم و خلاصه دعوا بود. گوشی را در آوردم سرچ کردم عکس و فیلمهای حضور حاج آقا رو بین مردم پیدا کردم و نشانش دادم. با دیدن عکس و فیلمها کمی آرام شد.
با ورود رییس جمهور، مردم دور او جمعیت شدند و مشغول ابراز احساسات بودند. چهره ها پر از انرژی بود . فکرش را هم نمیکردم اینقدر گرم و پر انرژی و اهل ابراز احساسات باشند. این را هم در جمع شیعیان دیدم هم فردای آن روز در جمع اهل سنت باصفای مسجد استقلال جاکارتا. بعضیها هم جوری دست رییس ررا میگرفتند و فشار میدادند که گفتم الان انگشتش میشکند! جالب بود که وقتی آقای رییسی صحبت میکرد تا اسم رهبری را با تعبیر «امام خامنهای» میآورد با ذوق و انرژی صلوات میفرستادند. یکی دو جمله هم که رییس جمهور اسم اهل بیت را آورد در جمع شیعیان ندای لبیک یا حسین بالا گرفت.
نهم؛ من و پوست تخمه ها
بالاخره ظهر چهارشنبه چهارم خرداد با بدرقه رسمی، سوار هواپیما شدیم و ۱۰ ساعت مسیر برگشت. بچه ها برای رفع خستگی دو روز سفر سنگین و پرفشار و مسیر طولانی، در هواپیما تخته گاز فقط خاطره میگفتند و میخندیدند. یکی از بچهها هم که همسرش برایش تخمه کدو گذاشته بود، آورد و بچه ها شروع کردند به تخمه شکستن! تا به خودم جنبیدم دیدم آقای رییسی آمده بین بچه ها تا بابت زحمات سفر تشکر کند. حالا رئیسجمهور بالای سرم ایستاده و با اشاره به انبوهی از پوست تخمهها گفت: «آقا خیلی از شما ممنونیم معلومه تو این سفر خیلی زحمت کشیدید!»
تا آمدم ارتباطم با پوست تخمه ها را انکار کنم و بگویم اینها را بچهها خوردهاند؛ دیدم همه صندلی های اطرافم خالی است! من ماندهام و کوهی از پوست تخمه. بقیه رییس جمهور را زودتر دیده و محل جرم را ترک کرده بودند.
دهم؛ روح امام شاد!
فردی که از سال ۹۵ جاکارتا بود در هواپیما همراه ما شد تا به تهران بیاید. منتظر بودم بابت شلوغی و حواشی سفر لب به شکایت و گلایه باز کند اما خیلی تحت تاثیر قرار گرفته بود و حسابی اطرافیان رییس جمهور را سرزنش کرد که چرا شماها این فضا و روحیات رییسجمهور را به مردم دنیا نشان نمیدهید و از این حرفها .... شروع کرد به نقل خاطرات سفر سران بعضی کشورها به اندونزی. مثلا میگفت سران یکی از کشورهای عربی با چند هواپیما و هزار نفر همراه به اندونزی آمد و 9 روز اینجا بود. سه روزش در پایتخت اندونزی بود و 6 روز باقی مانده را رفتند بالی شهر توریستی اندونزی برای خوشگذرانی. میگفت چند تن خوراکی های مخصوص اورده بودند و خاطرات اعجاب برانگیزی از بعضی مقامات خارجی دیگر نقل میکرد. حالا ما چی؟! از این سفر ۴۸ ساعته ۲۰ ساعت هواپیما نوردی داشتیم و مابقی هم جلسه و در و دیوار هتل و اتاق جلسات و البته مسجد و مردم بسیار خوب و گرم اندونزی!
چقدر یاد امام خمینی رحمت الله علیه کردیم و آثار ماندگار انقلابش در اقصی نقاط جهان. روحش شاد.
منبع: ایسنا
کلیدواژه: سيدابراهيم رئيسي اندونزي ایران و اندونزی سفر رئیسی به اندونزی طالبان دلالي حقابه هیرمند اندونزي ارمنستان اتحاديه اروپا تركيه وزارت دفاع طالبان دلالي حقابه هیرمند انتخابات ترکیه رییس جمهور یکی از بچه ها آقای رییسی رئیس جمهور پوست تخمه سیم کارت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۸۴۲۳۸۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زلنسکی یک مقام سرویس امنیتی اوکراین را برکنار کرد
به گزارش «تابناک» به نقل از ایرنا از اوکراین اینفو، دفتر ریاست جمهوری اوکراین چهارشنبه شب در بیانیهای اعلام کرد که زلنسکی حکم برکناری ویتیوک از سمت رئیس بخش امنیت اطلاعات سرویس امنیتی این کشور را امضا کرده است.
بر اساس این بیانیه، زلنسکی همچنین روسای شعب منطقهای سرویس امنیتی اوکراین در استانهای میکولایف، دنیپروپتروفسک، زاکارپاتیا و ولین را برکنار کرده است.
به نوشته اوکراین اینفو، ویتیوک ابتدا در ماه آوریل پس از انتشار گزارشهایی در رسانههای اوکراینی مبنی بر اینکه وی از موقعیت خود برای ثروتمند کردن اعضای خانوادهاش استفاده کرده است، از کار تعلیق شد.
بر اساس گزارشی که یکی از پایگاههای خبری اوکراین در تاریخ ۴ آوریل (۱۶ فروردین) در مورد اموال خانواده ویتیوک منتشر کرده بود، به طور خاص ذکر شده بود که همسر رئیس بخش امنیت اطلاعات سرویس امنیتی اوکراین، آپارتمانی به ارزش بیش از ۵۰۰ هزار دلار در یک مجتمع مسکونی اعیاننشین در کییف خریداری کرده است.
همین پایگاه خبری در تاریخ ۶ آوریل (۱۸ فروردین)، کارکنان سرویس امنیتی اوکراین را به اعمال فشار بر خبرنگاران خود متهم کرد و مدعی شد که آنها قصد دارند یوهن شولگا روزنامهنگاری که گزارش مربوط به اموال خانواده ویتیوک را تهیه کرده بود را به تلافی تهیه این گزارش، به خدمت سربازی اعزام کنند.
از سوی دیگر واسیل مالیوک رئیس سرویس امنیتی اوکراین، ویتیوک را در حالی که اتهامات علیه وی در دست بررسی قرار داشت، از کار تعلیق کرد.
دفتر ملی مبارزه با فساد اوکراین (NABU) در ۲۵ آوریل (۶ اردیبهشت) و در پاسخ به پرسش اوکراین اینفو، اعلام کرد که آنها در حال تحقیق در مورد خرید املاک و مستغلات لوکس توسط اعضای خانواده ویتیوک هستند.
به گزارش ایرنا، بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکا با ادامه کمکهای مالی به اوکراین اظهار نارضایتی میکنند چرا که اعتقاد دارند فساد در بین مقامات کییف همچنان وجود دارد و بیشتر این پولها اختلاس میشود.
کشورهای عضو پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در نشست اخیر خود در شهر ویلنیوس پایتخت کشور لیتوانی به اوکراین وعده کمکهای مالی نظامی را دادند و این وعده درحالی صادر شد که تا کنون کییف ۱۶۵ میلیارد یورو از کشورهای غربی دریافت کرده است.
ادامه کمکهای مالی غرب به اوکراین در حالی صورت میگیرد که شهروندان آمریکا و اعضای اتحادیه اروپا به تدریج با چنین کمکهایی مخالفت میکنند چون اخبار و گزارشهای متعددی از فساد مقامات اوکراین در رسانههای این کشور منتشر میشود.